درباره کتاب بادبادک باز:
نخستین اثر منتشر شدۀ خالد حسینی، نویسنده افغانستانی است. این کتاب رمانی به زبان انگلیسی است و نخستین اثر یک نویسندۀ افغانستانی به زبان انگلیسی محسوب میشود. این رمان که در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد، به عنوان سومین اثر پرفروش همین سال شناخته و به ۴۸ زبان دنیا ترجمه شد. بدین ترتیب موفقیت بزرگی برای ادبیات افغانستان در صحنه جهانی پدید آمد. در سال ۲۰۰۷ میلادی فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شد.
داستان از زبان امیر روایت میشود، امیر یک نویسندۀ اهل افغانستان از تبار پشتون ساکن کالیفرنیا است که برای نجات بچه دوستش یعنی حسن راهی افغانستان میشود؛ افغانستانی که در تحت حاکمیت طالبان است و یکی از سختترین دوران تاریخ چند هزار سالهاش را سپری میکند و به بهانۀ این سفر، امیر داستان زندگیاش را تعریف میکند...
روایت این رمان دوستی امیر با حسن است؛ حسن یک هزاره، پسر خدمتکار خانه و حامی همیشگی امیر است ولی زمانی که حسن از جانب افراد تندرو مورد تعرض جنسی قرار میگیرد، امیر نمیتواند به دفاع از او بپردازد و این گناه تا سالها مانند یک استخوان در گلویش مانده و حتی شادترین لحظات زندگی را برای او تیره و تار میکند. در سال ۱۹۷۹ با حمله روسها به افغانستان امیر با پدرش از افغانستان فراری میشوند و تمام روزهای تلخ و شیرین گذشته را هم در ذهن خود به فریمانت میبرند. سالها بعد طالبان حسن و همسرش را به دلیل تعصبات قومیتی در افغانستان به قتل میرسانند و تنها پسری معصوم (سهراب) از آنها به یادگار میماند؛ پسری که در دستان طالبان اسیر میشود. امیر با شنیدن این داستان به خاطر جبران خیانتش نسبت به حسن، تصمیم به نجات آن پسر میگیرد که در این راه با حقیقتی درباره پدرش و حسن روبرو میشود...
..
درباره کتاب بادبادک باز:
نخستین اثر منتشر شدۀ خالد حسینی، نویسنده افغانستانی است. این کتاب رمانی به زبان انگلیسی است و نخستین اثر یک نویسندۀ افغانستانی به زبان انگلیسی محسوب میشود. این رمان که در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد، به عنوان سومین اثر پرفروش همین سال شناخته و به ۴۸ زبان دنیا ترجمه شد. بدین ترتیب موفقیت بزرگی برای ادبیات افغانستان در صحنه جهانی پدید آمد. در سال ۲۰۰۷ میلادی فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شد.
داستان از زبان امیر روایت میشود، امیر یک نویسندۀ اهل افغانستان از تبار پشتون ساکن کالیفرنیا است که برای نجات بچه دوستش یعنی حسن راهی افغانستان میشود؛ افغانستانی که در تحت حاکمیت طالبان است و یکی از سختترین دوران تاریخ چند هزار سالهاش را سپری میکند و به بهانۀ این سفر، امیر داستان زندگیاش را تعریف میکند...
روایت این رمان دوستی امیر با حسن است؛ حسن یک هزاره، پسر خدمتکار خانه و حامی همیشگی امیر است ولی زمانی که حسن از جانب افراد تندرو مورد تعرض جنسی قرار میگیرد، امیر نمیتواند به دفاع از او بپردازد و این گناه تا سالها مانند یک استخوان در گلویش مانده و حتی شادترین لحظات زندگی را برای او تیره و تار میکند. در سال ۱۹۷۹ با حمله روسها به افغانستان امیر با پدرش از افغانستان فراری میشوند و تمام روزهای تلخ و شیرین گذشته را هم در ذهن خود به فریمانت میبرند. سالها بعد طالبان حسن و همسرش را به دلیل تعصبات قومیتی در افغانستان به قتل میرسانند و تنها پسری معصوم (سهراب) از آنها به یادگار میماند؛ پسری که در دستان طالبان اسیر میشود. امیر با شنیدن این داستان به خاطر جبران خیانتش نسبت به حسن، تصمیم به نجات آن پسر میگیرد که در این راه با حقیقتی درباره پدرش و حسن روبرو میشود...