درباره قصه خوابیدن شیر کوچولو:
این داستان درباره شیر کوچولویی است که هر کاری می کنه نمی تونه بخوابه. بخاطر همین نزد دوستانش می رود تا از آنها کمک بخواهد که بتونه بخوابه.
..
درباره قصه خوابیدن شیر کوچولو:
این داستان درباره شیر کوچولویی است که هر کاری می کنه نمی تونه بخوابه. بخاطر همین نزد دوستانش می رود تا از آنها کمک بخواهد که بتونه بخوابه.
قسمتی از قصه خوابیدن شیر کوچولو: شیر کوچولو خیلی خسته شده بود ولی هر کاری می کرد نمی تونست بخوابه.
به خاطر همین رفت پیش دوستش فیل کوچولو و گفت:
– سلام فیل کوچولو.
– سلام شیر کوچولو.
– من خیلی خوابم میاد ، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری می کنم نمی تونم بخوابم، می تونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟خب برا اینکه خوابت ببره، باید بری خونتون و سرت رو بذاری روی بالشِت تا خوابت ببره. شیر کوچولو از دوستش تشکر کرد و بعد خداحافظی کرد و رفت خونشون تا سرش رو بذاره روی بالش و بخوابه.